عشق آرماني

ساخت وبلاگ
در شهر که قدم می زنیم جز پریشانی آدمها چیز دیگری وجود نداردآدم های سرزمینم پریشان تر از حد تصورم بودندپیرزنی که به خاطر اجاره , با سن بالا و فرسوده خدمتکار خانه ای بودزنی آبرو دار که با خجالت یک دیگ آش کنارش گذاشته بود و برای تامین مخارج خانواده اش آش می فروختکودکان کم سن کار که جز التماس و اشک آموزشی ندیده اندپیرزن دیگری که به خاطر بیکاری پسرش و اقساط مهریه عروسش گدایی می کردفضای شهر غیر قابل تصور شدهآدمها همه خسته , همه پرخاشگرانگار آرامش و شادی سالهاست که از دلهای آدم های سرزمینم رخت بر بستهبه خاطره این همه دلهای خسته چرا هیچ کاری نمیشه کرد ؟در شهر که قدم می زنیمتازه می فهمیماوضاع چند صد برابر تصور ما ویران شدهخدایا لطفا نگاهمون کنتک تک این آدمها فقط دل به یاری تو بسته اندمیشه دستشونُ بگیری ؟این آدما پناهی جز تو ندارند + نوشته شده در  دهم اسفند ۱۴۰۱ساعت ۲ ب.ظ&nbsp توسط پرستو ی مهاجر   |  عشق آرماني...
ما را در سایت عشق آرماني دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fahimehrajabi بازدید : 75 تاريخ : جمعه 26 اسفند 1401 ساعت: 14:24

امروز خواستم در مورد میلاد امام زمان عج بنویسماما وقتی پزشک متخصص مدارک پزشکی بیمار را پرتاب کرد آخر میز مدارک و دارو ها پخش شد روی میزو دکتر از بیماری فرد مورد نظر و جمع کردنش به سختی , باکی نداشتوقتی توهین های پزشکان متخصص را در این مدت دیدم که هیچ باکی از هیچ مواخذه ای نداشتندوقتی برخورد بد کارکنان بیمارستان ها را با ارباب رجوع ها دیدموقتی دیگر هیچ احترامی مثل گذشته بین ارباب رجوع و متصدی وجود ندارداز نوشتن متن تبریک عید منصرف شدمچون تازه فهمیدم اوضاع ویران تر از حد تصور تک تک آدم های این سرزمین استباید فکری کرد باید کمی به آرام شدن دلها کمک کردفقط می گویمامیدوارم امام زمان عج عدالت الهی را اجرا کنندشاید آرامش به دلهایمان بازگردد + نوشته شده در  هفدهم اسفند ۱۴۰۱ساعت ۱۲ ب.ظ&nbsp توسط پرستو ی مهاجر   |  عشق آرماني...
ما را در سایت عشق آرماني دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fahimehrajabi بازدید : 71 تاريخ : جمعه 26 اسفند 1401 ساعت: 14:24

سالی دیگر تمام و یک عدد به تعداد فاصله هایمان اضافه شد از بس سالها را شمرده امشمارش را فراموش کرده امآدمها به وصالشان افزوده میشود و ما به فراقمانراستی در آن سوی فاصله ها خوش می گذرد ؟چه می کنی با دنیای سخت این روز ها ؟ هر وقت نام تو در وجودم تکرار می شودبا خودم زمزمه می کنمما اسیر طلسم کدامین جادوگر احساس شده ایم ؟که اگر می یافتمش به اسارت زنجیر سیاه چاله های عشق می سپردمش نمی دانم در این سالها دلت به کدامین لیلا خوش بوداما من به مجنون رویای کودکی هایم هنوز دلخوشمگفتم کودکیبه نظرم هر آدمی در کودکی سرنوشتش را در رویا می بیندآن رویا واقعیست تا وقتیدست حسودان و بیمار صفتان از روزگارت کوتاه استمن در کودکی فراق ندیدم , من در کودکی جفا و بی وفایی ندیدمولی همه ی آن بدی ها در پشت دروازه ی روزگارم ایستاده بودنددیگر امیدی به وصال نیستاما قسم می خورمقصه ی عشق ما افسانه خواهد شد تا ابد + نوشته شده در  بیست و دوم اسفند ۱۴۰۱ساعت ۲ ب.ظ&nbsp توسط پرستو ی مهاجر   |  عشق آرماني...
ما را در سایت عشق آرماني دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fahimehrajabi بازدید : 85 تاريخ : جمعه 26 اسفند 1401 ساعت: 14:24

محبوبمخواستم از میلاد عشق بنویسمقصه ی دوست داشتن اگر هزاران بار هم تکرار شود خسته کننده نیستخواستم از احساس آدم های عاشق بنویسماما آدم عاشق که احساسش نوشتنی نیستخواستم از مبنای درست عشق بنویسماما چه مبنایی ؟ آدم ها این روز ها به دنبال مبنا نیستندوقتی نمی دانندعشق نماد قلب های مقوایی نیستوقتی نمی دانندعشق نماد شکلات و خرس نیستآدم های این روز هافقط بازیگران عشقندیک سری دیالوگ تکراری دوست داشتن را حفظ می کنندو به خورد احساس هم می دهندو بعد از اتمام این بازی به زندگی خودشان می رسندآدم های این روز ها عاشق نیستندهیچ عاشق واقعیبا عشقش فخر نمی فروشدآدم های این روز هاکودکانی هستند که جذب اسباب بازی های رنگی شده انداما صبر کنید تا بگویمآدم عاشق آدم بدی و خوبیست , سختی و آسانیستآدم روز های خوش که عاشق نیستآدم عاشقآدم بیراهه رفتن نیست ؛ آدم سرگرم شدن نیستآدم عاشق اصالت خانوادگی داردکسی که بی خبر از عزیز ترین های زندگیش به شما ابراز عشق کند که عاشق نیستهمان کودک دنیای اسباب بازی هاستوقتی کسی عشقش را از عزیز ترین زندگیش پنهان کند پس محبوب بسیار , و عشق برایش فراوان استخلاصه به قول روانشناس محبوبمبا هر حسی نام مقدس عشق را به گند نکشیدولنتاین و سپندارمذگان به نظرم بسیار زیبا و قابل احترامِولی تا مطمئن نشدید که اسیر عشق واقعی شدیددل نبازیدولنتاین و سپندارمذگان بر عاشقای واقعی مبارک+ نوشته شده در  بیست و چهارم بهمن ۱۴۰۱ساعت ۴ ب.ظ&nbsp توسط پرستو ی مهاجر   |  عشق آرماني...
ما را در سایت عشق آرماني دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fahimehrajabi بازدید : 83 تاريخ : يکشنبه 7 اسفند 1401 ساعت: 16:50

محبوبمبه گذشته های خیلی دور که فکر می کنمتازه می فهممآدمها چقدر تصوراتشان از واقعیت ها فاصله داردیعنی تصورات لحظه ای آدمها با آنچه هستی یک دنیا تفاوت داردحالا خیلی ها از قضاوت های آن روز هایشان برایم می گویندو من دلیل آن همه سختی بی دلیل را می فهممآن آدمها آمدند و رفتند , خاطراتشان خوب یا بد به جا ماندهو بعضی ها هم هنوز با قضاوت های اشتباهشان درگیرندبه آن روز ها ی نبودنت که فکر می کنمبه آن همه جنگیدن های طاقت فرسافقط به خاطر اینکه تو فراموشم نشویافسوس که نه , پشیمان که نهاما از آن همه جرات عاشق بودنم , لذت می برمجراتی که شاید خیلی ها در برابرش , تاب نیاورندو در لحظه ای , شکست بخورندحالا در آرامشی عجیب فرو رفته امآرامشی که , هنوز پشت درد هایش بغض داردیعنی باورم نمی شوداگر روزی بگویندتو ماندی و او رفت , تو خواستی و او به تمام احساس تو پشت پا زدباورم نمی شوداگر روزی بگویندجنگیدن تو به خاطر چنین آدمی بود ؟نمی توانم درک کنم کهاحساسم را , پای آدم ناباوری هایم , قربانی کرده باشمولی در همین شب های رو به تودر همین شب های به نام توفقط دست روی قلبم گذاشته ام , و با جاری چشمانممی گویممنو یادت نره ها + نوشته شده در  سی ام بهمن ۱۴۰۱ساعت ۲ ب.ظ&nbsp توسط پرستو ی مهاجر   |  عشق آرماني...
ما را در سایت عشق آرماني دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fahimehrajabi بازدید : 71 تاريخ : يکشنبه 7 اسفند 1401 ساعت: 16:50

اگر دقیق به مسائل زندگی فکر کنیمبه مواردی می رسیم که شاید بسیار شگفت انگیز باشههمیشه این سوال توی ذهنم بودچرا اکثر شاگرد اول های زمان ما در زندگی متاهلی خوشبخت نشدند ؟در زمان تحصیل شاگرد اول های کلاس ,اگر نمره 19 میگرفتند تا چند روز پریشون بودند و گریه می کردندحالا که به زندگی متاهلیشون فکر می کنماکثرا خوشبخت نیستندباید بگمدرس زندگی همونقدر که تحصیل اهمیت داره , مهمِاین همون مسئله ای هست که باز هماکثر پدر مادر ها بهش توجهی نمی کنندکسی که جز کتاب و نمره و امتحان چیزی ندیدهچطوری میتونه در زندگی شخصیش موفق باشهبه یاد دوستی افتادم که در تمام مقاطع تحصیلی رتبه برتر را کسب کرده بودوقتی ازدواج کرد شش ماه بعد به خاطر اینکه از آشپزی و خانه داری متنفر بود از همسرش جدا شدیا یه نفر دیگهآقایی رو میشناختم که از برگزیدگان تحصیلی بودوقتی ازدواج کرد به خاطر روابط اجتماعی افتزاحش به اختلافات خانوادگی برخوردند و جدا شدنداز این موارد بسیار در جامعه وجود دارهمنظورم اینِ کهاگر خوب به مسائل روزگار توجه کنیددرس زندگی مکمل درس های تحصیلی هستاز همون کودکی دختران کدبانو و پسران ایده آل پرورش دهیدتا دنیای خنده وانه های الکی بعدیمواظب آرامش دلهاتون باشید + نوشته شده در  ششم اسفند ۱۴۰۱ساعت ۱۲ ب.ظ&nbsp توسط پرستو ی مهاجر   |  عشق آرماني...
ما را در سایت عشق آرماني دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fahimehrajabi بازدید : 79 تاريخ : يکشنبه 7 اسفند 1401 ساعت: 16:50